بیست و هشت سال از غرق شدن کشتی ام.اس استونیا کە بە عنوان بزرگترین فاجعەی تاریخ معاصر سوئد شناختە شدە، میگذرد. این کشتی کە از تالین پایتخت استونی بە استکهلم میرفت بە دلیل مواجهە با طوفان شدید در دریای بالتیک غرق شد و ٨٥٢ سرنشین آن کشتە شدند کە ٥٠١ نفر آنان، سوئدی بودند.
ام.اس استونیا یک کشتی تفریحی بود کە اتومبیل و مسافران عادی را بین تالین و استکهلم جابجا میکرد. در ساعات آخر شب ٢٧م سپتامبر ١٩٩٤ دریای بالتیک بەشدت توفانی شد و امواج بسیار بلندی پدید آمدند. حوالی نیمەشب نخستین نشانەهای شوم حادثە نمودار شد. یک صدای محکم و ناگهانی شنیدە شد و یک ربع بعد بخشی از دهانەی کشتی ویژەی بارگیری بازشد. بە دنبال آن سکوی ورودی اتومبیلها سقوط کرد و امواج بلند و شدید آب، بە سرعت بە داخل سرازیر شدند کە باعث کجشدن کشتی شد.
بیست دقیقە بعد از نیمەشب، اولین آژیر اضطراری از سوی کشتی ام.اس استونیا بەصدا درآمد.
تقریبا نیم ساعت بعد از بەصدا درآمدن آژیر اضظراری، کشتی از قسمت عقب آن غرق شد. نیروهای نجات آغآز بە کار کردند، اما كشتی و هلیکوپترهایی کە برای کمک آمدە بودند بە دلیل طوفان شدید نتوانستند کار زیادی بکنند و عملیات نجات با دشواری فراوان صورت میگرفت.
پر اریک سدرکویست کە آن هنگام رئیس اطلاعرسانی کشتی ماریللای ویکینگلاینز بود و توانستە بود خود را بە کشتی سانحەدیدە برساند در گفتگویی با بخش مرکزی خبر رادیو سوئد از غرقشدن کشتی گفت: کشتی دیگر بر سطح دریا دیدە نمیشود. هیچ انعکاس راداری از آنها نداریم. احتمالا استونیا بە سرعت شکستە شدە و در مدت بسیار کمی غرق شدە.
تنها ١٣٧ نفر از سرنشینان کشتی استونیا نجات یافتند. یکی از آنها آندرش اریکسون اهل کارلسکوگا بود. او صدای ضربەهای شدید و ناگهانی برخورد امواج با کشتی را شنیدە بود و درجا بە عادی نبودن اوضاع و خطر جدی پیبردە بود. کشتی داشت بیشتر و بیشتر چپە میشد و وقتی یک دستگاە نوشیدنی روی زمین افتاد و در فاصلەی کمی از او بە دیوار خورد، فهمید کە دیگر اوضاع دارد بحرانی میشود و قطعا مشکلاتی بەبار میآید. این را او دو سە روز بعد از حادثە، تعریف کرد:
ـ مدام تلاش میکردم خودم را نگهدارم. جایی پیدا کنم و بایستم. جایی کە بتوانم ببینم چیزی روی سرم نیفتد. و بعد هم آخرین تلاطم کشتی و بەصدادرآمدن آژیر اضطراری توسط کاپیتان. کشتی چپە شد و من نمیدانم چگونە توانستم خودم را بە یک قایق کوچک برسانم. تنها حس کردم کە یک طناب را محکم کشیدەام و آویزان شدەام.
وقتی آن حادثە پیش آمد تازە در سوئد انتخابات شدە بود و حکومت بورژوایی کارل بیلد سقوط کردە بود. انگوار کارلسون سوسیالدموکرات نخست وزیر شدە بود. هر دو در مورد حادثە بە شکلی کوتاه اظهارنظر کردند و گفتند کە کە کشتی باید نجات دادە شود و افراد غرقشدە از آب بیرون کشیدە شوند. صداها بە ترتیب کارل بیلد و اینگوار کارلسون هستند:
دولت سوسیالدموکراتها از مسئولان حقوقی سازمان کشتیرانی خواست تا بە تحلیل اوضاع بپردازد. از شورای ویژەی اخلاقی هم نظرخواهی شد. بعد از چند هفتە هر دو نهاد بە بیرون نیاوردن کشتەشدگان رای دادند. ازجملە شورای اخلاقی اعلام کرد کە عمق دریا میتواند بە عنوان گور کشتەشدگان تلقی شود. مسئولان حقوقی سازمان کشتیرانی نیز معتقد بودند کە بیرون کشیدن اجساد کشتەشدگان میتواند موجب آسیبرسیدن بە آنها شود.
سە ماە بعد از حادثە، دولت دیدگاە خود را در مورد از آب بیرون کشیدن کشتی و اجساد کشتەشدگان تغییر داد. تمام احزاب پارلمانی نیز بە بیرون نکشیدن جسدها رای دادند. همزمان در استلند و فنلاند نیز همین تصمیم گرفتە شد. انگوار کارلسون نخستوزیر وقت سوئد اعلام کرد کە برای تامین آزادی و امنیت پیکر کشتەشدگان، روی کشتی پوشاندە خواهد شد و عملیات خاصی صورت خواهد پذیرفت تا محل دفن آنها از لحاظ حقوقی نیز کاملا پوشیدە بماند.
در مورد حادثەی غرق شدن کشتی استونیا تاکنون چندین تحقیق صورت گرفتە است. بە موجب تحقیقی کە سە سال بعد از رویداد منتشر شد، دلیل بروز این سانحە، پوسیدگی دهانەی کشتی ویژەی بارگیری و شکستەشدن سکوی دماغە در اثر سرعت زیاد و بالاآمدگی آب دریا اعلام شد. کسی نیز بە عنوان مقصر و مسئول این سانحە معرفی نگردید تنها گفتە شد کە اتخاذ تصمیم نادرست، بیمبالاتی و اشتباهاتی در بروز این حادثە، تاثیر داشتە است.
این تحقیق با انتقاداتی روبرو شد و گروە ویژەای برای پژوهش در مورد واکنشهای اجتماعی نسبت بە حادثە، تعیین شد. این گروە بە این نتیجە رسید کە اجساد باید بیرون آورد ەمیشدند و نیز عملیات پوشاندەشدن کشتی، متوقف نمیشد. اما تنها چند ماە بعد از اعلام این موضوع، دولت سوئد بر مواضع قبلی خود تاکید کرد. لاشەی کشتی غرقشدە اما بیش از آن، پوشاندە نشد.
در تمام این سالها تنها یکبار تحقیقی در مورد احتمال اقدام بە بزهکاری در این سانحە انجام شد اما در سال ١٩٩٩ توسط دادستان کل وقت توماس لیندستراند مختومە اعلاام شد چرا کە هیچ سندی دال بر بزهکاری در پروندە یافت نشد.
با این وجود بسیاری از خانوادەی قربانیان از واکنش اجتماعی پیرامون این سانحە انتقاد کردند. آنلی هانکویست کە پسرش کریستر را در این رویداد از دست دادە، میگوید کە هم جامعەی سوئد، هم مقامات و هم سیاستمداران میبایست از آنچە اتفاق افتادە درس میگرفتند.
او میگوید باید این درسی برای ما شدە باشد کە چنانچە تصمیمی اتخاذ شد، سر آن بمانیم. قبولش کنیم. ما بە آن آرامش لازم برای سوگواری نرسیدیم، چرا کە این تغییرات، چپ و راست و پشت سر هم اتفاق افتاد!